loading...
مداحی تک
محمد حسین بازدید : 330 یکشنبه 27 مهر 1393 نظرات (0)

 

دل زارم ، هوایی شده ، واسه کربلا ، عزیز خدا ، یابن زهرا

زده شعله ، به دل آتیش ، غم نینوا ، شه سر جدا ، یابن زهرا

گریه بر غمت آبروی من ، کربلای تو آرزوی من

یاد حرم دارم ، سوز و اشک و ناله

بطلب اقا جان ، به حق سه ساله

اللهم الرزقنا كربلا كربلا

******* 

به قربانِ ، غریبی که شد ، به دشت بلا ، ذبیح از قفا ، آه و واویلا

تو بعد از آن ، که او کشته شد ، به آلش شده ، از کینه جفا ، آه و واویلا

اشک دم به دم وا مصیبتا ، رنج و غمِ حرم وا مصیبتا

پر از درد و محنت همه دلها گشته

روی زهرایی ها مثل زهرا س گشته

واویلا واویلا


 ************************

مسلم ابن عقیل

 

میا کوفه ، ببین مسلمت ، شده در به در ، در این کوچه ها ، یابن زهرا س

میا کوفه ، شود بعد تو ، ز اهل ستم ، به عقدت جفا ، بابن زهرا  س

ای امام من فخر عالمین ، سلام عالمین بر تو یا حسین

اگر چه شیری ، شده جان بر لبم

در این شهر کوفه شده جان بر لبم

واویلا یاحسین

 ******

 به چشم دل ، ببینم رود ، در این کوچه ، سرت روی نی ،  وا مصیبت

خورد سنگ ، جفا به سرت ، دل خواهرت ، شود خون ازین ، درد غربت

ای پسر عمو جان فدای تو ، سفیر تو شود جانفدای تو

بر سردارم و گریم در عزایت

ای شهید بی سر بمیرم برایت

واویلا یاحسین

 

 ************************

ورود کاروان به کربلا

 

رسد بر گوشم ، زصحرای غم ، خدا دم به دم ، صداهای بس آشنایی

امان ای دل ، که یک کاروان ، به اشک روان ، شد محرم کربلایی

نیت حرم یاری ولی ، صاحب این علم عباس علی

پیچیده در صحرا ، عطر یاس و لاله

بر دوش اکبر بود،دختری سه ساله

واویلا واویلا

******

مدیحه خوان ، به این کاروان ، زپیر و جوان ، بود تا ابد کل افلاک

و در محمل ، بود بانویی ، که در قدر و جاه ، بود رتبه اش فوق ادراک

دختر علی نور هردو عین ، دریای صبر و غم یاور حسین

یک روزی این با نو شود اسیر غم

همسفر گردد با یک عده نا محرم

واویلا واویلا

 

************************

حضرت رقیه (س)

 

پدر جانم ، ببین دخترت ، شده قد کمان ، ز هجران تو ، یابن زهرا س

چه گویم من ، که جان و دلم ، بود تا ابد ، پریشان تو ، یابن زهرا س

روی نیلی ام را ببین پدر ، آثار سیلی ام را ببین پدر

بود به رسم عشق ای دین و دنیایم

موی سپید من گواه غمهایم

ابتا یاحسین

******

کجا بودی ، به هر منزل و به هر رهگذر عدو زد مرا بی بهانه

و عمه در ، هجوم جفا به من از وفا ، سپر گشته سر تازیانه

گرچه ای پدر با غمت خوشم ، خیلی خجالت از عمه می کشم

جان علی اکبر جان علی اصغر

حالا که آمدی مر با خود ببر

ابتا یاحسین

 

دریافت سبك


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 100
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 50
  • باردید دیروز : 62
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 270
  • بازدید ماه : 270
  • بازدید سال : 4,206
  • بازدید کلی : 41,907